معنی فارسی germanocentric
B2آلمانمحوری، به تمرکز و توجه ویژه به آلمان یا تأکید بر نقش آن در زمینهای خاص اشاره دارد.
Centred on or emphasizing Germany in a particular context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موزه تمرکز آلمانمحوری بر هنر و تاریخ داشت.
مثال:
The museum had a germanocentric focus on art and history.
معنی(example):
نگرشهای آلمانمحور او درک او از سیاستهای اروپایی را شکل میداد.
مثال:
His germanocentric views shaped his understanding of European politics.
معنی فارسی کلمه germanocentric
:آلمانمحوری، به تمرکز و توجه ویژه به آلمان یا تأکید بر نقش آن در زمینهای خاص اشاره دارد.