معنی فارسی get down to

B1

به موضوع اصلی یا تکالیف مهم رسیدن، معمولاً استفاده می‌شود زمانی که افراد از حواشی یا صحبت‌های بی‌فایده دور می‌شوند.

To start dealing with the main issue or responsibility.

example
معنی(example):

بیایید به موضوع اصلی بحث بپردازیم.

مثال:

Let's get down to the main topic of the discussion.

معنی(example):

وقت آن است که به کار بپردازیم و این پروژه را تمام کنیم.

مثال:

It's time to get down to work and finish this project.

معنی فارسی کلمه get down to

: معنی get down to به فارسی

به موضوع اصلی یا تکالیف مهم رسیدن، معمولاً استفاده می‌شود زمانی که افراد از حواشی یا صحبت‌های بی‌فایده دور می‌شوند.