معنی فارسی get down to brass tacks
B2به مسائل کلیدی و اصلی رسیدن، معمولاً وقتی که حواشی و صحبتهای غیر ضروری تمام شده است.
To focus on the most important or fundamental aspects of a situation.
- verb
verb
معنی(verb):
To deal with the important details.
example
معنی(example):
ما باید به جزئیات اصلی بپردازیم و بودجه را بررسی کنیم.
مثال:
We need to get down to brass tacks and discuss the budget.
معنی(example):
در جلسه، ما بالاخره بعد از تمام صحبتهای بیربط به جزئیات اصلی پرداختیم.
مثال:
In the meeting, we finally got down to brass tacks after all the small talk.
معنی فارسی کلمه get down to brass tacks
:
به مسائل کلیدی و اصلی رسیدن، معمولاً وقتی که حواشی و صحبتهای غیر ضروری تمام شده است.