معنی فارسی get itchy feet
B1احساس بیقراری یا تمایل به تغییر مکان یا سفر.
A feeling of restlessness or a desire to leave a situation or place.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از چند ماه در همان شغل، شروع به احساس بیقراری کردم.
مثال:
After a few months in the same job, I started to get itchy feet.
معنی(example):
او همیشه وقتی مدت زیادی در یک مکان میماند، احساس بیقراری میکند.
مثال:
She always gets itchy feet when she stays in one place for too long.
معنی فارسی کلمه get itchy feet
:
احساس بیقراری یا تمایل به تغییر مکان یا سفر.