معنی فارسی get shut of
B1به معنای خلاص شدن از چیزی یا فردی که مزاحمت ایجاد میکند یا دیگر سودمند نیست.
To remove or rid oneself of something that is unwanted or troublesome.
- VERB
example
معنی(example):
من باید از زبالههای موجود در گاراژم خلاص شوم.
مثال:
I need to get shut of the junk in my garage.
معنی(example):
زمان آن رسیده که از آن مبل قدیمی که سالها نگه داشتهایم خلاص شویم.
مثال:
It's time to get shut of that old sofa we've kept for years.
معنی فارسی کلمه get shut of
:
به معنای خلاص شدن از چیزی یا فردی که مزاحمت ایجاد میکند یا دیگر سودمند نیست.