معنی فارسی get someone going
B1به حرکت واداشتن کسی یا به فعالیت بیشتر تشویق کردن.
To stimulate someone to become active or excited.
- IDIOM
example
معنی(example):
او یک آهنگ شاداب پخش کرد تا همه را به جنب و جوش بیندازد.
مثال:
She played an upbeat song to get everyone going.
معنی(example):
مربی یک سخنرانی الهامبخش داد تا تیم را به فعالیت درآورد.
مثال:
The coach gave an inspiring speech to get the team going.
معنی فارسی کلمه get someone going
:
به حرکت واداشتن کسی یا به فعالیت بیشتر تشویق کردن.