معنی فارسی getting-to-the-bottom-of-something
B1به معنای کشف حقیقت یا دلیل اصلی یک وضعیت یا مشکل است. معمولاً وقتی گفته میشود که ما در حال بررسی یا تحقیق هستیم.
To discover the real cause or truth behind a situation or problem.
- IDIOM
example
معنی(example):
تیم در تلاش است که به عمق مشکل برسد.
مثال:
The team is trying to get to the bottom of the issue.
معنی(example):
ما باید به عمق این راز یک بار برای همیشه برسیم.
مثال:
We need to get to the bottom of this mystery once and for all.
معنی فارسی کلمه getting-to-the-bottom-of-something
:
به معنای کشف حقیقت یا دلیل اصلی یک وضعیت یا مشکل است. معمولاً وقتی گفته میشود که ما در حال بررسی یا تحقیق هستیم.