معنی فارسی gewgawed

B2

گئگوی به اشیای زینتی و جالب و چشمگیر اشاره دارد.

Decorated with gaudy or showy ornaments.

example
معنی(example):

زینت‌های گئگوی د اتاق را شلوغ و پررنگ کرده بود.

مثال:

The gewgawed decorations made the room vibrant.

معنی(example):

او از جواهرات گئگوی که در نور درخشان بودند، خوشش می‌آمد.

مثال:

She loved gewgawed jewelry that sparkled in the light.

معنی فارسی کلمه gewgawed

: معنی gewgawed به فارسی

گئگوی به اشیای زینتی و جالب و چشمگیر اشاره دارد.