معنی فارسی ghosty

B1

شکل یا حالتی شبیه به روح، اغلب برای توصیف چیزی ترسناک یا عجیب استفاده می‌شود.

Having qualities or characteristics of a ghost; eerie or spooky.

example
معنی(example):

چهره‌ی روح مانند در اتاق تاریک شناور بود.

مثال:

The ghosty figure floated through the dark room.

معنی(example):

او برای هالووین یک لباس روح مانند پوشید.

مثال:

She wore a ghosty costume for Halloween.

معنی فارسی کلمه ghosty

: معنی ghosty به فارسی

شکل یا حالتی شبیه به روح، اغلب برای توصیف چیزی ترسناک یا عجیب استفاده می‌شود.