معنی فارسی gild
B1 /ɡɪld/طلاکاری کردن، پوشاندن یک سطح با طلا یا چیزی با ارزش برای زیباتر کردن آن.
To cover something thinly with gold.
- verb
verb
معنی(verb):
To cover with a thin layer of gold; to cover with gold leaf.
معنی(verb):
To adorn.
معنی(verb):
To decorate with a golden surface appearance.
معنی(verb):
To give a bright or pleasing aspect to.
معنی(verb):
To make appear drunk.
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند قاب تصویر را طلاکاری کنند.
مثال:
They decided to gild the frame of the picture.
معنی(example):
طلاکاری کردن مبلمان چوبی آن را زیباتر و گران‌تر نشان داد.
مثال:
Gilding the wooden furniture made it look more expensive.
معنی فارسی کلمه gild
:
طلاکاری کردن، پوشاندن یک سطح با طلا یا چیزی با ارزش برای زیباتر کردن آن.
