معنی فارسی gingernut

A2

بیسکویت‌های زنجبیلی، شیرینی‌هایی که طعم زنجبیل دارند.

A type of hard dry biscuit flavored with ginger.

example
معنی(example):

او یک بیسکویت زنجبیلی را با چای خود ارائه داد.

مثال:

She offered a gingernut cookie with her tea.

معنی(example):

بیسکویت‌های زنجبیلی یک تنقلات محبوب در ماه‌های زمستان هستند.

مثال:

Gingernuts are a popular snack during the winter months.

معنی فارسی کلمه gingernut

: معنی gingernut به فارسی

بیسکویت‌های زنجبیلی، شیرینی‌هایی که طعم زنجبیل دارند.