معنی فارسی gipseian
C1به نوعی از زمینشناسی اشاره دارد که در آن فرایندهای تشکیل سنگهای گچ در یک منطقه رخ داده است.
Relating to or characteristic of gypsum formations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منظره گپسین با شکلهای منحصر به فرد گچ زیبا بود.
مثال:
The gipseian landscape was stunning with its unique gypsum formations.
معنی(example):
از نظر زمینشناسی، منطقه گپسین در مواد معدنی غنی است.
مثال:
In geological terms, the gipseian region is rich in mineral deposits.
معنی فارسی کلمه gipseian
:
به نوعی از زمینشناسی اشاره دارد که در آن فرایندهای تشکیل سنگهای گچ در یک منطقه رخ داده است.