معنی فارسی gisant

B1

شکلی از یک شخص که به طور خوابیده به تصویر کشیده شده است، معمولاً در مقبره‌ها.

A figure lying down, often used in funerary art to represent the deceased.

example
معنی(example):

شکل گیسنت بر روی مقبره یک اشراف‌زاده را به تصویر کشید.

مثال:

The gisant figure on the tomb depicted a nobleman.

معنی(example):

موزه یک مجسمه گیسنت از یک شخصیت تاریخی را به نمایش گذاشت.

مثال:

The museum displayed a gisant effigy of a historical figure.

معنی فارسی کلمه gisant

:

شکلی از یک شخص که به طور خوابیده به تصویر کشیده شده است، معمولاً در مقبره‌ها.