معنی فارسی glaces

B1

غذاهای شیرینی که با شربت قند پوشانده شده‌اند و معمولاً در دسرها استفاده می‌شوند.

Shiny or glossy foods, often fruits or pastries, that have been coated in a sugar syrup.

example
معنی(example):

یخ‌زده‌ها در نانوایی خوشمزه به نظر می‌رسیدند.

مثال:

The glaces looked delicious at the bakery.

معنی(example):

او چند یخ‌زده برای دسر خرید.

مثال:

She bought a few glaces for dessert.

معنی فارسی کلمه glaces

:

غذاهای شیرینی که با شربت قند پوشانده شده‌اند و معمولاً در دسرها استفاده می‌شوند.