معنی فارسی glaceed

B1

یخ‌زده شدن به معنای پوشاندن میوه یا سایر مواد غذایی با یک لایه شربت شکننده است تا درخشش و طعمی دلپذیرتر به آن ببخشد.

To coat fruit or other food with a thin layer of sugar syrup to create a glazed appearance.

example
معنی(example):

سرآشپز میوه را یخ‌زده کرد تا ظاهری براق داشته باشد.

مثال:

The chef glaceed the fruit to give it a shiny finish.

معنی(example):

پس از یخ‌زده شدن، دسر به مراتب جذاب‌تر به نظر می‌رسید.

مثال:

After being glaceed, the dessert looked much more appealing.

معنی فارسی کلمه glaceed

:

یخ‌زده شدن به معنای پوشاندن میوه یا سایر مواد غذایی با یک لایه شربت شکننده است تا درخشش و طعمی دلپذیرتر به آن ببخشد.