معنی فارسی glabriety

B1

ویژگی یا صفت بدون مو و صاف.

The state or quality of being hairless.

example
معنی(example):

گلابریتی در حیوانات می‌تواند نشانه‌ای از ویژگی‌های ژنتیکی خاص باشد.

مثال:

Glabriety in animals can be a sign of certain genetic traits.

معنی(example):

مفهوم گلابریتی به گیاهان و حیوانات مربوط می‌شود.

مثال:

The concept of glabriety applies to both plants and animals.

معنی فارسی کلمه glabriety

:

ویژگی یا صفت بدون مو و صاف.