معنی فارسی glabrescent

B2

تغییری که در آن یک گیاه در حال از دست دادن موهای خود است.

Describing a plant that is becoming hairless or smooth.

example
معنی(example):

ساقه‌های گلابرسنت گیاه نشان می‌دهد که به خوبی با شرایط خشک سازگار است.

مثال:

The glabrescent stems of the plant indicate that it is well adapted to dry conditions.

معنی(example):

در باغبانی، گونه‌های گلابرسنت به دلیل ظاهر منحصر به فرد خود ارزشمند هستند.

مثال:

In horticulture, glabrescent species are valued for their unique appearance.

معنی فارسی کلمه glabrescent

:

تغییری که در آن یک گیاه در حال از دست دادن موهای خود است.