معنی فارسی glassily

B2

به معنای نگاهی که شبیه به شیشه باشد و نشان‌دهنده بی‌توجهی یا غفلت.

In a manner that resembles glass; often indicating a vacant or unfocused expression.

example
معنی(example):

او با نگاهی شیشه‌ای به بیرون از پنجره خیره شد.

مثال:

He stared glassily out of the window.

معنی(example):

چشمانش به شکلی شیشه‌ای به نظر می‌رسید، مانند اینکه در یک حالت خلسه است.

مثال:

Her eyes looked glassily, as if she were in a trance.

معنی فارسی کلمه glassily

: معنی glassily به فارسی

به معنای نگاهی که شبیه به شیشه باشد و نشان‌دهنده بی‌توجهی یا غفلت.