معنی فارسی glaucidium

B1

نوعی جغد کوچک که بیشتر در مناطق جنگلی زندگی می‌کند.

A small genus of owls characterized by certain physiological traits.

example
معنی(example):

گلوسیدیم، جغدی کوچک است که به خاطر صداهای خاصش شناخته می‌شود.

مثال:

The glaucidium is a small owl known for its distinctive calls.

معنی(example):

دانشمندان در حال مطالعه رفتار گلوسیدیم در طبیعت هستند.

مثال:

Scientists are studying the behavior of glaucidium in the wild.

معنی فارسی کلمه glaucidium

:

نوعی جغد کوچک که بیشتر در مناطق جنگلی زندگی می‌کند.