معنی فارسی glaury
B1گلاوری، توصیفکننده چشماندازهای زیبا و دیدنی.
Glaury describes beautiful and stunning landscapes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چشمانداز گلاوری به طرز نفسگیری زیبا بود.
مثال:
The glaury landscape was breathtakingly beautiful.
معنی(example):
ما تمام روز از تپههای گلاوری عبور کردیم.
مثال:
We hiked through the glaury hills all day.
معنی فارسی کلمه glaury
:گلاوری، توصیفکننده چشماندازهای زیبا و دیدنی.