معنی فارسی globe-trotter
B1شخصی که به سفرهای دور دنیا علاقه دارد.
A person who travels widely and often.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who travels often to faraway places.
example
معنی(example):
داشتن حرفه سفر به دور دنیا چالشها و شادیهای خود را دارد.
مثال:
Being a globe-trotter has its challenges and joys.
معنی(example):
به عنوان یک سفرکننده دور دنیا، او بیش از 30 کشور را بازدید کرده است.
مثال:
As a globe-trotter, she has visited over 30 countries.
معنی فارسی کلمه globe-trotter
:
شخصی که به سفرهای دور دنیا علاقه دارد.