معنی فارسی globulicidal

B2

مربوط به یا مؤثر در کشتن گلوله‌ها یا سلول‌های خاص در بافت‌های بدن.

Pertaining to, or capable of killing globules or similar entities, especially in a medical context.

example
معنی(example):

پزشک درمانی ضدگلوله برای عفونت تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed a globulicidal treatment for the infection.

معنی(example):

عوامل ضدگلوله در برخی از درمان‌های پزشکی ضروری هستند.

مثال:

Globulicidal agents are essential in certain medical therapies.

معنی فارسی کلمه globulicidal

:

مربوط به یا مؤثر در کشتن گلوله‌ها یا سلول‌های خاص در بافت‌های بدن.