معنی فارسی globulet

B1

یک گلوله یا دایره کوچک که به طور خاص از مایعات تشکیل می‌شود.

A small globe or droplet, often used to refer to small spherical bodies.

example
معنی(example):

یک گلوله‌ی کوچک آب روی برگ نشسته بود.

مثال:

A globulet of water sat on the leaf.

معنی(example):

گلوله‌ی کوچک‌ای که بعد از باران شکل گرفت زیبا بود.

مثال:

The globulet formed after the rain was beautiful.

معنی فارسی کلمه globulet

:

یک گلوله یا دایره کوچک که به طور خاص از مایعات تشکیل می‌شود.