معنی فارسی globulousness
B1گلوبولوسناکی به معنای حالت یا ویژگی بودن به شکل گلوبول یا گرد است.
The quality or state of being globular.
- OTHER
example
معنی(example):
گلوبولوس بودن بادکنک آب آن را برای پرتاب کردن سرگرمکننده کرد.
مثال:
The globulousness of the water balloon made it fun to throw.
معنی(example):
شما میتوانید به راحتی گلوبولوس بودن ژله را متوجه شوید.
مثال:
You can easily notice the globulousness of the jelly.
معنی فارسی کلمه globulousness
:گلوبولوسناکی به معنای حالت یا ویژگی بودن به شکل گلوبول یا گرد است.