معنی فارسی glossarially

B2

به صورت مربوط به واژه‌نامه یا اصطلاحات خاص.

In a manner relating to a glossary.

example
معنی(example):

اصطلاحات به صورت گلساری در متن توضیح داده شده‌اند.

مثال:

The terms were explained glossarially in the text.

معنی(example):

او به موضوع به صورت گلساری نزدیک شد تا معانی را روشن کند.

مثال:

She approached the subject glossarially to clarify meanings.

معنی فارسی کلمه glossarially

: معنی glossarially به فارسی

به صورت مربوط به واژه‌نامه یا اصطلاحات خاص.