معنی فارسی glumpiest

B1

غمگین‌ترین، حالتی از غم و اندوه بیشتر از همه.

The most gloomy or sulky compared to others.

example
معنی(example):

در روزی که شغلش را از دست داد، غمگین‌ترین فرد در دفتر بود.

مثال:

On the day he lost his job, he was the glumpiest person in the office.

معنی(example):

غمگین‌ترین لحظات او در فصل بارانی بود.

مثال:

Her glumpiest moments were during the rainy season.

معنی فارسی کلمه glumpiest

:

غمگین‌ترین، حالتی از غم و اندوه بیشتر از همه.