معنی فارسی glutamic

B2

گلوتامیک، اسید آمینه‌ای که در بسیاری از پروتئین‌ها وجود دارد و نقش مهمی در عملکرد مغز دارد.

An amino acid that serves as a neurotransmitter and is critical for brain function.

example
معنی(example):

اسید گلوتامیک یک انتقال‌دهنده عصبی مهم است.

مثال:

Glutamic acid is an important neurotransmitter.

معنی(example):

بسیاری از مواد غذایی حاوی ترکیبات گلوتامیک هستند که طعم را تقویت می‌کنند.

مثال:

Many foods contain glutamic compounds that enhance flavor.

معنی فارسی کلمه glutamic

:

گلوتامیک، اسید آمینه‌ای که در بسیاری از پروتئین‌ها وجود دارد و نقش مهمی در عملکرد مغز دارد.