معنی فارسی go down on
B2به معنای زانو زدن به عنوان نشانهای از احترام یا خواستگاری.
To kneel down, often in a romantic context.
- verb
verb
معنی(verb):
To perform oral sex upon (a person of either sex).
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت بر یک زانو برود تا خواستگاری کند.
مثال:
He decided to go down on one knee to propose.
معنی(example):
او وقتی او به مناسبت تولدش توجه کرد، شگفتزده شد.
مثال:
She was surprised when he went down on her birthday.
معنی فارسی کلمه go down on
:
به معنای زانو زدن به عنوان نشانهای از احترام یا خواستگاری.