معنی فارسی go on the lash
B2به معنای رفتن به میهمانی و نوشیدن الکل.
To go out drinking or partying, often used in a light-hearted context.
- IDIOM
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند بعد از کار به شادابی بپردازند.
مثال:
They decided to go on the lash after work.
معنی(example):
در طول تعطیلات معمول است که به شادابی بپردازند.
مثال:
It's common to go on the lash during the holidays.
معنی فارسی کلمه go on the lash
:
به معنای رفتن به میهمانی و نوشیدن الکل.