معنی فارسی gobleted
B1دارای شکلی شبیه به گلابی، معمولاً در ظروف برای زینت بخشی یا استفاده دیده میشود.
Having the shape of a goblet; often used in decorative arts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلابی بر روی میز، نقطه مرکزی اتاق بود.
مثال:
The gobleted vase was a centerpiece in the room.
معنی(example):
او طراحی گلابی را برای جام خود انتخاب کرد.
مثال:
He chose a gobleted design for his trophy.
معنی فارسی کلمه gobleted
:
دارای شکلی شبیه به گلابی، معمولاً در ظروف برای زینت بخشی یا استفاده دیده میشود.