معنی فارسی goddesshood
B2وضعیت یا مقام یک الهه، معمولاً به ویژگیهای الهی یا زنی مقدس اشاره دارد.
The state or quality of being a goddess.
- NOUN
example
معنی(example):
الههاش در جشنواره تجلیل شد.
مثال:
Her goddesshood was celebrated in the festival.
معنی(example):
او با اعتماد به نفس الههاش را پذیرفت.
مثال:
She embraced her goddesshood with confidence.
معنی فارسی کلمه goddesshood
:وضعیت یا مقام یک الهه، معمولاً به ویژگیهای الهی یا زنی مقدس اشاره دارد.