معنی فارسی godmother
A2 /ˈɡɒdmʌðə/مادرخوانده، زنی که به عنوان سرپرست دینی یا محبت‌آمیز برای یک کودک انتخاب می‌شود.
A female godparent who sponsors a child's baptism and takes an interest in the child's upbringing.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A woman present at the christening of a baby who promises to help raise the child in a Christian manner; a female godparent who sponsors the baptism of a child.
verb
معنی(verb):
To act as godmother to.
example
معنی(example):
مادر خوانده‌اش همیشه در کنار او بود تا راهنمایی‌اش کند.
مثال:
Her godmother was always there to guide her.
معنی(example):
مادر خوانده نقش ویژه‌ای در زندگی کودک ایفا می‌کند.
مثال:
The godmother plays a special role in the child's life.
معنی فارسی کلمه godmother
:
مادرخوانده، زنی که به عنوان سرپرست دینی یا محبت‌آمیز برای یک کودک انتخاب می‌شود.
