معنی فارسی goldbeating

B2

فرایند نازک کردن طلا به ورقه‌های بسیار نازک، معمولاً برای مصارف هنری.

The process of creating thin sheets of gold.

example
معنی(example):

هنرمند به خاطر مهارتش در ضرب طلا شناخته شده بود.

مثال:

The artisan was known for his skill in goldbeating.

معنی(example):

ضرب طلا نیاز به صبر و دقت زیادی دارد.

مثال:

Goldbeating requires great patience and precision.

معنی فارسی کلمه goldbeating

:

فرایند نازک کردن طلا به ورقه‌های بسیار نازک، معمولاً برای مصارف هنری.