معنی فارسی goodless

B1

نبود خوبی، حالتی که در آن خصیصه‌های خوب و مثبت وجود ندارند.

The state of lacking goodness or positive qualities.

example
معنی(example):

وضعیت بدون مهربانی و درک، احساس خوبی نداشت.

مثال:

The situation felt goodless without kindness and understanding.

معنی(example):

او محیط را بدون خوبی و ناامیدکننده توصیف کرد.

مثال:

He described the environment as goodless and bleak.

معنی فارسی کلمه goodless

: معنی goodless به فارسی

نبود خوبی، حالتی که در آن خصیصه‌های خوب و مثبت وجود ندارند.