معنی فارسی goodishness

B1

خوبی، کیفیت یا احساس عمومی خوب بودن، حتی اگر کامل نباشد.

The quality of being somewhat good, implying a general sense of positivity or decency.

example
معنی(example):

احساس خوبی در جو این گردهمایی وجود داشت.

مثال:

There was a sense of goodishness in the atmosphere of the gathering.

معنی(example):

خوبی او پیدا کردن عیب در او را دشوار کرد.

مثال:

His goodishness made it hard to find faults in him.

معنی فارسی کلمه goodishness

: معنی goodishness به فارسی

خوبی، کیفیت یا احساس عمومی خوب بودن، حتی اگر کامل نباشد.