معنی فارسی gooding
B1خوبی کردن، عمل رفتار خوب و مثبت با دیگران، به ویژه در مواقع اجتماعی.
The act of being good or kind to others, especially in social situations.
- NOUN
example
معنی(example):
خوبی کردن در حفظ روابط مثبت مهم است.
مثال:
Gooding is important in maintaining positive relationships.
معنی(example):
رفتار خوب او همه را در جلسه تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her gooding behavior impressed everyone at the meeting.
معنی فارسی کلمه gooding
:
خوبی کردن، عمل رفتار خوب و مثبت با دیگران، به ویژه در مواقع اجتماعی.