معنی فارسی goodo
B1عبارتی غیررسمی که برای تشخیص یا تأیید استفاده میشود.
An informal expression used to indicate agreement or satisfaction.
- adjective
- interjection
adjective
معنی(adjective):
Good (used after the noun)
interjection
معنی(interjection):
Good; used to show approval or satisfaction.
example
معنی(example):
وقتی خبر را شنیدم، گفتم خوبه!
مثال:
When I heard the news, I said goodo!
معنی(example):
خوبه! بیایید موفقیتمان را جشن بگیریم!
مثال:
Goodo! Let's celebrate our success!
معنی فارسی کلمه goodo
:
عبارتی غیررسمی که برای تشخیص یا تأیید استفاده میشود.
