معنی فارسی goodsome
B1خوب، به معنای غذایی با کیفیت خوب و بزرگ، به گونهای که برای سلامتی و خوشحالی مؤثر باشد.
Describing food that is wholesome and contributes positively to health and happiness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غذای خوب همه را خوشحال کرد.
مثال:
The goodsome meal made everyone feel happy.
معنی(example):
آنها در جشنواره غذایی خوشمزه سرو کردند.
مثال:
They served a goodsome dish at the festival.
معنی فارسی کلمه goodsome
:
خوب، به معنای غذایی با کیفیت خوب و بزرگ، به گونهای که برای سلامتی و خوشحالی مؤثر باشد.