معنی فارسی goodwillie

B1

خیرخواهی، صمیمیت و نیت نیک ابراز شده به وسیله رفتار یا گفتار.

A verbal or behavioral expression of goodwill.

example
معنی(example):

خیرخواهی در صدای او پیام را بسیار صمیمی‌تر کرد.

مثال:

The goodwillie in her voice made the message more heartfelt.

معنی(example):

او به خاطر طبیعت خیرخواهانه‌اش شناخته شده است.

مثال:

He is known for his goodwillie nature.

معنی فارسی کلمه goodwillie

: معنی goodwillie به فارسی

خیرخواهی، صمیمیت و نیت نیک ابراز شده به وسیله رفتار یا گفتار.