معنی فارسی goodwilly

B1

خیرخواهی، احساس نیت نیک و تمایل به کمک به دیگران.

An act or feeling of goodwill.

example
معنی(example):

خیرخواهی او باعث شد همه خود را خوش آمد حس کنند.

مثال:

His goodwilly made everyone feel welcome.

معنی(example):

او به همه دانش‌آموزان جدید خیرخواهی نشان داد.

مثال:

She showed goodwilly to all the new students.

معنی فارسی کلمه goodwilly

: معنی goodwilly به فارسی

خیرخواهی، احساس نیت نیک و تمایل به کمک به دیگران.