معنی فارسی goolie
B1افرادی که رفتار یا شوخیهای احمقانه و بچگانه دارند.
A person who acts foolishly or childishly.
- noun
noun
معنی(noun):
A pebble, a small rock.
example
معنی(example):
او در بازی مثل یک گولی رفتار میکند.
مثال:
He is acting like a goolie in the game.
معنی(example):
کودکان فکر میکنند او بخاطر جوکهای بچهگانهاش گولی است.
مثال:
The kids think he’s a goolie for his silly jokes.
معنی فارسی کلمه goolie
:
افرادی که رفتار یا شوخیهای احمقانه و بچگانه دارند.