معنی فارسی gorgonised
B1به حالت گورگونی درآورده شده.
Transformed into a more intricate or complex form.
- VERB
example
معنی(example):
این مجسمه برای افزودن عمق و جزئیات بیشتر گورگونی شد.
مثال:
The sculpture was gorgonised to add more depth and detail.
معنی(example):
آنها طرح اصلی را برای افزایش جذابیت آن گورگونی کردند.
مثال:
They gorgonised the original design to enhance its appeal.
معنی فارسی کلمه gorgonised
:به حالت گورگونی درآورده شده.