معنی فارسی goriness

B1

میزان خون‌ریزی یا خشونت در یک اثر هنری.

The quality or state of being gory; excessive bloodshed.

example
معنی(example):

خون‌آشامی فیلم برای برخی بینندگان شوک‌آور بود.

مثال:

The goriness of the movie was shocking for some viewers.

معنی(example):

نظرات درباره خون‌آشامی بازی‌های ویدئویی بین بازیکنان متفاوت است.

مثال:

Opinions on the goriness of video games vary among players.

معنی فارسی کلمه goriness

:

میزان خون‌ریزی یا خشونت در یک اثر هنری.