معنی فارسی gormaw

B1

گورما، یک شخصیت افسانه‌ای که معمولاً داستان‌های غیرواقعی و بزرگ‌نمایانه تعریف می‌کند.

A figure in folklore known for telling exaggerated or tall tales.

example
معنی(example):

گورما در افسانه‌ها به خاطر گفتن داستان‌های بلند شناخته شده بود.

مثال:

The gormaw in the folklore was known for telling tall tales.

معنی(example):

او وقتی که درباره دستاوردهایش بزرگ‌نمایی کرد، مانند گورما رفتار کرد.

مثال:

She acted like a gormaw when she boasted about her achievements.

معنی فارسی کلمه gormaw

: معنی gormaw به فارسی

گورما، یک شخصیت افسانه‌ای که معمولاً داستان‌های غیرواقعی و بزرگ‌نمایانه تعریف می‌کند.