معنی فارسی gossiper

B1

شخصی که شایعات را پخش می‌کند و در گفتگوهای مربوط به دیگران مشارکت می‌کند.

A person who enjoys spreading gossip or rumors.

example
معنی(example):

یک gossiper می‌تواند روابط را خراب کند.

مثال:

A gossiper can often ruin relationships.

معنی(example):

او به عنوان بزرگترین gossiper شهر شناخته می‌شود.

مثال:

She is known as the town's biggest gossiper.

معنی فارسی کلمه gossiper

: معنی gossiper به فارسی

شخصی که شایعات را پخش می‌کند و در گفتگوهای مربوط به دیگران مشارکت می‌کند.