معنی فارسی governante
C2مدیر یا رئیسی که مسئولیت اداره و اداره امور را بر عهده دارد.
A person who governs or manages.
- NOUN
example
معنی(example):
Governante نقش مهمی در شکلگیری سیاست داشت.
مثال:
The governante played a crucial role in shaping policy.
معنی(example):
یک governante خوب به نیازهای مردم گوش میدهد.
مثال:
A good governante listens to the needs of the people.
معنی فارسی کلمه governante
:
مدیر یا رئیسی که مسئولیت اداره و اداره امور را بر عهده دارد.