معنی فارسی grammarless

B1

بدون دستور زبان، نداشتن ساختار گرامری در زبان نوشتاری یا گفتاری.

Lacking proper grammar; not adhering to grammatical rules.

example
معنی(example):

نوشتار او بدون دستور زبان بود و فهم آن سخت بود.

مثال:

His writing was grammarless, making it hard to understand.

معنی(example):

متن بدون دستور زبان، خوانندگان را سردرگم کرد.

مثال:

The grammarless text confused the readers.

معنی فارسی کلمه grammarless

: معنی grammarless به فارسی

بدون دستور زبان، نداشتن ساختار گرامری در زبان نوشتاری یا گفتاری.