معنی فارسی grammaticality
C1درستی گرامری یک جمله یا ساختار زبانی، یعنی اینکه آیا آنها مطابق با قوانین دستور زبان هستند.
The quality of being grammatical; conformity to grammatical rules.
- NOUN
example
معنی(example):
معلم به درستی گرامری جمله شک کرد.
مثال:
The grammaticality of the sentence was questioned by the teacher.
معنی(example):
زبانشناسان دربارهٔ صحت گرامری زبانهای مختلف تحقیق میکنند.
مثال:
Linguists study the grammaticality of different languages.
معنی فارسی کلمه grammaticality
:
درستی گرامری یک جمله یا ساختار زبانی، یعنی اینکه آیا آنها مطابق با قوانین دستور زبان هستند.