معنی فارسی grammaticalness
C1حالت صحیح گرامری یک جمله یا عبارت، به ویژه در سخن گفتن یا نوشتن.
The state of being grammatical; correctness in grammar.
- NOUN
example
معنی(example):
درستی گرامری سخنرانی او همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The grammaticalness of her speech impressed everyone.
معنی(example):
ما درستی گرامری چندین جمله را تحلیل کردیم.
مثال:
We analyzed the grammaticalness of several sentences.
معنی فارسی کلمه grammaticalness
:
حالت صحیح گرامری یک جمله یا عبارت، به ویژه در سخن گفتن یا نوشتن.