معنی فارسی gramophone
B1دستگاهی برای پخش موسیقی که از یک دیسک گردان استفاده میکند.
A device that plays records by using a needle and a rotating disc.
- noun
noun
معنی(noun):
A record player.
example
معنی(example):
گرامافون موسیقی زیبایی پخش کرد.
مثال:
The gramophone played beautiful music.
معنی(example):
آنها از یک گرامافون برای گوش دادن به رکوردهای قدیمی استفاده کردند.
مثال:
They used a gramophone to listen to old records.
معنی فارسی کلمه gramophone
:
دستگاهی برای پخش موسیقی که از یک دیسک گردان استفاده میکند.